محافظهکاری یک واژهٔ کلی برای جهان بینیهای سیاسی ،اجتماعی ومذهبی است که هدف اصلی آن نگهداری جامعه وارزشهای موجوداست.
برابر مفهوم محافظهکاری در زبانهای اروپایی conservatism است که از واژهٔ لاتین conservare گرفته شده و معنای آن حفظ و نگهداری است.
این مسلک به صورت عمده ای در تضاد با مسلک های رادیکال تعریف می گردد.
محافظه کاری مذهبی از نگاه دورهها واشکال مذهب متفاوت اند .مثلاً فرامونتاریزم شکلی از محافظه کاری کلیسای کاتولیک در سدهٔ ۱۹ است.
ویژگیها
بنابر موجودیت اندیشههای محافظه کاری لیبرال (آزاد منش)،ملی لیبرال ومسیحی لیبرال ارایهٔ دقیق تعریف محافظهکاری دشوار است.اکثرا محافظهکاری دارای دو گرایش عمده است: محافظهکاری در برابر ارزشها، محافظهکاری در برابر ساختارها. محافظهکاری بیشتر متکی بر آداب و رسوم، مذهب و اقتدار است. ازینرو در ایالات متحدهٔ امریکا و کشورهای دیگر واژهٔ محافظهکاری نو مروج شده است. در اروپای کنونی نیر گرایش به سمت برگشت به" ارزشهای کهنه" مانند کوشش و تلاش، اطاعت و میهنپرستی در مباحثات اجتماعی و در زمینه های فرهنگ وسیاست دیده میشود. در آلمان در دورهٔ جمهوری وایمار (دورهای در تاریخ آلمان) تعدادی از روشنفکران ،اندیشههای محافظهکاری ملی و نازیسم را باهم پیوند داده وآنها را هماهنگ ساختند و این را "انقلاب در محافظهکاری" میپنداشتند.
تفاوتها از دیدگاه مذهبی
تفاوتهای ملی
محافظه کاری شیوه ء سیاسی دارای بنیاد فلسفی معین نیست بلکه در دورههای معین تاریخ گوناگون بوده است. محافظهکاری سدهٔ ۱۹ دارای اندیشههای متفاوت از محافظه کاری سدهٔ ۲۱ بود.محافظه کاری در امریکا از ارزشهایی نمایندگی میکند که آن را با محافظه کاری اروپا متفاوت میسازد.
اندیشهپردازان
اندیشههای افلاطون در مورد دولت تا کنون پایهٔ تئوریهای محافظه کار را میسازد.نمایندگان محافظه کار معاصر: فرانس شاتوبریان که گردانندهٔ نشریهٔ لو کونسرواتور (Le Conservateur) بود. ادموند بورک انگلیسی کارل اشمیت و نمایندگان انقلاب محافظهکاران در جمهوری وایمار(آلمان)