"رابطه زبان و اندیشه مدرن با نگره و شیوه برخورد انسان مدرن با جهان پیرامون یکی از دغدغه های اصلی آشوری است."
سردرگمی برای پیداکردن برابر نهاد واژه های تخصصی مورد استفاده در زبانهای اروپایی، یکی از رایجترین پیشامدهایی است که دیر یا زود هر مترجم یا مولفی را با خود درگیر می کند.
این سردرگمی زبانی، به طور طبیعی، برای هر شخصی که قصد نزدیک شدن به یک متن ادبی یا نظریه علمی دارد که در بافتار فرهنگ و زبانی دیگر صورت بندی شده، پیش می آید.
برای نمونه سالهاست که در میان دانشوران و مترجمان انگلیسی زبان بر سر انتخاب برابر نهاد برای دو واژه Sinn و Bedeutung (که دو ترم تخصصی در فلسفه زبان فرگه هستند) اختلاف هست.
اما گستردگی و پایداری این مساله بغرنج در طول بیش از یک قرن در زبان فارسی باور به رشدنایافتگی یا معلولیت زبان فارسی در انتقال مفاهیم نو را پدید آورده است.
این باور گاه تا حد یک بدبینی افراطی در مورد توانایی زبان فارسی در بیان مفاهیم رایج در علم مدرن پیش رفته اما اغلب خود را در شکل تلاشهای محدود برای بازنگری و بهبود موضعی مشکل نشان داده.
تلاشهایی که دستاوردشان نه تثبیت یک زبان علمی همگن برای انتقال و ترجمه متون و مفاهیم مدرن، بلکه نوعی زبان چندبافتی و حتی در مواردی کاملا بیگانه است که راه را بر درک و دریافت خواننده فارسی زبان می بندد.
"رابطه زبان و اندیشه مدرن با نگره و شیوه برخورد انسان مدرن با جهان پیرامون یکی از دغدغه های اصلی آشوری است."
داریوش آشوری در رساله «زبان باز» در پی شکافتن و بررسی این دشواری و ترسیم راهی برای برون رفت از آن است. رساله از دو بخش تشکیل شده.
بخش نخست واکاوی رابطه زبان و مدرنیت به طور کلی است. تحلیلی که با بررسی نحوه رویارویی زبانهای پیشتاز مدرنیت با نیازهای نوین زبانی خود، سویه تاریخی پیدا می کند. در بخش دوم، آشوری دگردیسی زبان فارسی را در مواجهه با مدرنیت بررسی می کند.
در ادامۀ مقاله: زبان فارسی و چالش مدرنیت
در اینجا به یکی از شبهات مطرح شده پیرامون آیات قرآنی می پردازیم. مطالب اینگونه بیان شده اند که ظاهرا یکی دو پاراگراف از انتهای یک مقاله می باشند، یعنی بدینصورت: به قول ابوزید باید اصل و فرع را در گفتارهای قرآنی بازشناخت. هرجا سخن از عبادت یا آفرینش است خدا میان زن و مرد فرقی ننهاده است. اما وقتی به قلمرو اجتماعی میرسد گفتارهای قرآن تبعیضآمیز به نظر میآیند. ابونصر میگوید گفتارهایی که به موقعیت اجتماعی زن اشاره دارد همه بسته به سیاق نزول آیاتاند. در نتیجه باید اصل را آیات ناظر به آفرینش زن و مرد قرار داد که آنها را برابر میدانند.
در ادامۀ مقاله: پاسخ به شبهه حقوق زن در قرآن
از نظر لغوی، کلمه لیبرالیسم از ریشه لاتینی liber به معنای آزاد گرفته شده است. اولین اطلاق واژه liberalis به معنای فرد سخاوتمند یا آزاده بود. بعدها در قرون وسطی، تعبیر liberal arts رواج یافت که به دو دسته علوم یونانی و رومی اشاره داشت. این کلمه به تدریج بار منفی یافت؛ به طوری که در آثار شکسپیر بر افراد عیاش و بیبندوبار اطلاق میشد. لیکن اولین کاربرد سیاسی آن زمانی بود که حزب اسپانیایی «لیبرال» در 1812، این عنوان را برای خود انتخاب کرد. (ایشان خواهان حکومت مشروطه بودند) امروزه با گذشت حدود سیصد سال از عمر لیبرالیسم و گستره و تنوع فرهنگها و جوامعی که در آنها رواج یافته است، به دشواری میتوان این مکتب را تعریف کرد.
در عین حال، با تمامی اختلافنظرها و سیالیت مرزهای مفهومی، برخی ارزشها و تعهدات را میتوان برشمرد که لیبرالیسم در پی برآوردن آنهاست و در این چند نکته، کمترین اختلاف میان اهل نظر وجود دارد. به این ترتیب، اطلاع از آنها تا حد زیادی ما را با حوزه معنایی لیبرالیسم و تفاوت آن با سایر مکاتب سیاسی آشنا میکند.
برای ادامۀ مقالۀ: لیبرالیسم فشرده...
در ادامه مقاله: نقش ادبیات در تکوین شخصیت
تِروریسم که در فارسی از آن با عنوان هراسافکنی و وحشتافکنی نام برده شده است، به هرگونه عملکرد یا تهدید برای ترساندن و یا آسیب رساندن به شهروندان، حکومت و یا گروهها و شخصیتهای سیاسی گفته می شود .
ترور در زبان فرانسه، به معنای هراس و هراس افکنی است؛ و در سیاست به کارهای خشونت آمیز و غیر قانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها ترور میگویند و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود دست به کارهای خشونت آمیز و هراس انگیز میزنند، تروریزم نامیده میشود. حملاتی مانند اقدام تروریستها در منهدم کردن برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عملیاتی تروریستی به شمار میرود.
ادامه مطلب ...فلسفه سیاست پرداختن به تبیین عقلانی پرسشهای بنیادی درباره
جامعه، دولت، کشورداری، زندگی اجتماعی، حقوق فردی و وظایف فرد و جامعه نسبت به یکدیگر است. فلسفه سیاست همچنین به تبیین مسائلی چون قانون، عدالت، ثروت،قدرت و حکومت میپردازد. در فلسفه سیاست، مسأله این که حکومت حق چه کسانیاست، پرسش بنیادی به شمار میرود؛ چنین سؤالاتی در دانش سیاسی مورد توجه قرار نمیگیرند؛ بلکه در فلسفه علم سیاست مورد توجه و بررسی هستند.
نوعی نگرش سیاسی و مدنی است. بر طبق این نگرش، دین و سیاست بایستی جدای از یکدیگر بوده و در امور یکدیگر دخالت نورزند.
در توجیه و یا رد این نظریه تا کنون بسیار کتابها و مقالات نوشته شده. برخی آن را موجب شیوع یافتن درگیری و خصومت میان مذهب و قانون دانستهاند، و یا اینکه از نتایج هراس انگیز و احتمالی آن، دخالت کردن نیروهای انتظامی در امور جامعه به اسم مذهب را یاد کردهاند.
آیا جدایی دین از سیاست حقیقت دارد یا خیر ؟؟؟
کتاب الفبای فلسفه نوشته نایجل واربرتون – فلسفه چیست ؟ فلاسفه غالبا باورهایی را بررسی و وارسی می کنند که ما در اغلب اوقات آنها را مسلم و بی چون و چرا می پنداریم . مشغله این فلاسفه پرسش هایی است در باب آنچه مسامحا می توان " معنای زندگی " نامید . پرسش هایی در باب دین ، حسن و قبح ، علم سیاست ، ماهیت عالم خارج ، ذهن ، علم ، هنر و بی شمار موضوعات دیگر . از باب مثال ، غالب افراد زندگی خود را بدون پرس و جو و تردید ورزی درباره باورهای اساسی خویش ، نظیر اینکه قتل عمدی نادرست است ، به سر می آورند . ولی چرا این کار نادرست است ؟
ادامه مطلب ...اطّلاعات به عنوان یک فرایند شناختمحور
اطّلاعات به عنوان دانشی که ارائه گردیدهاست
از دادهها، اسناد، تصاویر، و موارد همانند آنها بهعنوان اطّلاعات یاد میشود
سقراط (حدود سالهای ۳۹۹ ـ ۴۷۰ ق . م)، با نحوه تدریس سوفسطائیان مخالفت کرد. سوفسطائیان، به شاگردان خود میآموختند که چگونه در مباحثات، به سوالات مختلف جوابهای زیرکانهای بدهند. سقراط شاگردانش را تشویق میکرد تا در دنیای اطراف خود، جستجو کرده و مطابق با ندای وجدان خود زندگی کنند، حتی اگر این کار، آنها را در جهت مخالف با حکام کشور قرار دهد.
آریستوکلس به خاطر اینکه سینه های ستبری داشت به پلاتو معروف شد و بعد ها در برگردان نام او به عربی نامش به افلاطون برگردانده شد.پس بدین خاطر است که ما آریستوکلوس را با نام افلاطون می شناسیم .
او در 427 قبل از میلاد در آئگینا در آتن متولد شد و چیزی حدود 80 سال بعد در سال 347 (ق م) در گذشت . او در خانواده ای اشرافی متولد شد که بیشتر موافق سنت ها بودند. او در کودکی پدرش را از دست داد .
اما عاملی که باعث شد تا او به یکباره دچار تحول شود اعدام سقراط بود . سقراط در نظر او مردی وارسته و دانشمند بود که توسط نظام دموکراسی نابود شد .
| |